پاناسیا به قلم عاطفه امیرانی
پارت بیست و چهارم
زمان ارسال : ۲۹۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 16 دقیقه
سیزده. خداحافظی!
.
.
در خانه را که باز کرد، عطر مورد علاقهاش در میان ریههایش پیچید. ذوق غریبهای در قلبش پدیدار شد. با عجله کفش هایش را درآورده و مستقیم به سمت آشپزخانه رفت.
الینارز در حال چیدن میز بود. با دیدن پدرش، سر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
محدثه
10این رمان نباید تموم شه...همین...تمااااام :/